آشفتگی

آشفتگی حال دل ،
از زلف پریشان تو بوده
این غمکده دل ،
ز فراق رخ دیدار تو بوده
بیمار و ملول گر شده ام
، هیچ عجب نیست
زیرا به شبم ماه نتابید و
خیالم که ، سحر نیست
ای مرگ تو رخصت بده
تا ماه درآید
تا بنده شود دل ،
که تابنده ببیند

.

فرح ناز گودرزی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.